يادم مياد سال 83 با حدود 12-13 نفر از دوستان در يكي از شهرهاي مركزي كشور يه اردو ترتيب داديم . البته از اين اردو ها زياد جور مي كرديم ولي اينبار گفتيم بريم يه جاي نسبتا عمومي تر و با صفا . وقتي وارد اون محل شديم خيلي خلوت بود . ما زياد اهميت نداديم و رفتيم يه گوشه و نشستيم . يكي از دوستان هنرمند گيتار مي زد و بقيه گوش مي كردن . شايد چند دقيقه نگذشته بود كه يه آقايي با قيافه مذهبي اومد و از ما درباز كن (كنسرو) خواست . من هم يكي داشتم و دادم . بعد از چند دقيقه دوباره اومد و خواست كه ما همه كارت هاي شناسايي مون رو بديم و باهاش بريم ستاد اجرائيات (همون منكرات) . آقا (يا شايدم خانم) چشمتون روز بد نبينه من كه معده ام تعطيل شد و يكي از خانم ها هم از شدت اضطراب دچار مشكل جسماني شد و 3 روز (در بستر) خوابيد .
اين خاطره رو گفتم تا چند تا مطلب رو اشاره كنم
اول اينكه چرا دانشگاه اردو هاي تفريحي كوچك ترتيب نميده تا بچه ها دچار چنين مسائلي نشن؟
دوم اينكه چرا حراست دانشگاه جزوه هايي رو براي آشنايي بچه ها با خطرات موجود در كوه و . . . (از قبيل اشرار ، افراد بد نيت ، . . ) منتشر نمي كنه ؟
سوم اينكه چرا ما با قوانين آشنايي نداريم تا با طي مسائل قانوني يه اردوي خوب داشته باشيم ؟
چهارم اينكه چرا كساني كه در مراكز تفريحي با اكيب هاي تفريحي برخورد مي كنن ، از افراد داراي صلاحيت و آشنا به فنون برخورد نيستن؟ (البته در تجربه بعدي كه داشتم با كسي برخورد كردم كه به خوبي با اين فنون آشنا بود و اون ضربه هاي روحي رو به بچه ها وارد نكرد و فقط قانوني مساله رو حل كرد ).
و خوب در كل به نظر مياد ما كه با اين مسائل برخورد داريم بايد در جهت اصلاح و پيدا كردن راه كار هاي صحيح اقدام كنيم .
چند نتيجه گيري
نتيجه اجتماعي : ما ستاد اجرائيات ، پليس ، حراست و . . . داريم .
نتيجه سياسي : (جند تا نتيجه سياسي داشتم ولي نمي تونم بنويسم ، بحث برانگيز هستن)
نتيجه پزشكي :‌ آدم ها در اضطراب ممكن است تعطيل شوند.
نتيجه فرهنگي : اردو خوب است.
نتيجه علمي :‌ آب و هوا در زندگي انسان ها جه نقشي دارند؟
نتيجه تاريخي : بابا ما عجب خاطراتي داريم .
نتيجه موردي : آن مرد آدم با منطقي بود ، آن يكي نبود ؟!؟!؟؟!

موفق ، شادكام ، سربلند و قانونمند باشيد