فارغ التحصيلي
جاي شما خالي توي 3 هفته ي گذشته کلي بهم خوش گذشته. البته هفته ي اول از اين سه هفته پر از فعاليت و کار بود که در ادامه خوب توضيح ميدم .
ولي هفته هاي دوم و سوم همش خوشي بوده .
هفته ي اول جريان جشن فارغ التحصيلي بود . من مراحل جشن رو براتون مي نويسم و اين قسمت رو بعدا با کمک دوستان دست اندرکار تکميل تر مي کنم .
براي برگزاري جشن چند موضوع رو حتما مد نظر قرار بديد .
اول اينکه تقريبا 3 تا 4 هفته قبل از مراسم جشن دنبال کارها رو بگيريد .
دوم اينکه جشنتون رو در اواخر ترم آخر ولي قبل از امتحانات برگزار کنيد
سوم اينکه سعي کنيد هزينه ي جشن رو قبل از هر کار برآورد کنيد و کمي هم دست بالا حساب کنيد و در آخر به همه اعلام کنيد . (براي مثال براي جشن ، ما بر آورد کرديم که نفري 1500 تومن بدن خوبه ولي يهو قيمت ميوه بالا رفت و بعضي چيزا که پيش بيني نشده بود بوجود اومد که مجبور شديم از هر کسي 500 تومن هم اضافه بگيريم ، که خوب کار خوبي نيست )
چهارم اينکه کار ها رو بين همه بچه ها تقسيم کنيد و همه رو به مشارکت دعوت کنيد . يکي از مواردي که ما توي جشن باهاش برخورد کرديم اين بود که بعضي از دوستان (در قالب طنزنامه) ما رو متهم کردن که سر خود داريم عمل مي کنيم و براي خودمون مي دوزيم و مي بافيم .
پنجم اينکه سعي کنيد تا مي تونيد مجري برنامه از دوستان خودتون باشه
ششم اينکه سر گروه يا همون مدير کار بايد اعصاب و همت پولادين داشته باشه و جنبش هم زياد باشه ( استفاده از قدرت فک الزامي است)
هفتم اينکه فيلم بردار رو خودتون بياريد و از فيلم بردار دانشگاه استفاده نکنيد ( اين پيشنهاد مربوط به دانشگاه خودمون ميشه و البته با توجه به شرايط در دانشگاه هاي ديگه هم ميتونه صدق کنه )
هشتم اينکه هرچه عکس ها جالبتر باشن خاطرات بيشتر باقي مي مونن
نهم اينکه براي کيک طرحي که ميديد رو نظارت کنيد تا خوب از آب در بياد (حتي شده يکي از بچه ها رو بفرستيد بره توي شيريني فروشي و بر کار نظارت کنه ، متخصص باشه که چه بهتر)
دهم اينکه اگر کاري نمي کنيد از سنگ انداختن جلوي پاي دوستاني که دارن براتون زحمت مي کشن جدا خود داري کنيد.
يازدهم اينکه برخي مسائل رو بايد به سيريش شدن و اصرار درست کرد ( مثلا ما سالن ادبيات رو مي خواستيم که اول گفتن اگه خود خدا هم بخواد نميديم ولي آخرش ما اونجا جشن گرفتيم)
دوازدهم اينکه از حالا به فکر اين باشيد که اگر دانشگاه لباس فارغ التحصيلي نداره ، با پي گيري قانوني و اختصاص بودجه بايد تهيه کنه .
سيزدهم اينکه براي خريد وسايل همين جوري نريد از هر جا شد خريد کنيد . براي ميوه ها به بازار ميوه بريد . براي کيک و سانديس بريد عمده فروشي و براي ظروف يک بار مصرف حتما از محلي ها آدرس جاي خوب و مناسب رو بپرسيد .
چهاردهم اينکه در روز جشن از ضد حال زدن به فعالان جشن خوداري کنيد (اين آقاي [...] قشنگ تو جشن به علي گفته بگو ببينم با پولا چي کار کردي ، همرو بالا کشيدي )
پانزدهم اينکه سعي کنيد از دوستاني که خودرو در اختيار دارن بخواييد که توي روز هاي آخر بهتون کمک کنن.
شانزده اينکه اگر کليپ يا مسابقه اي داريد که لازم هست از کامپيوتر استفاده کنيد ، قبل از مراسم سيستم رو چک کنيد و از امکانات آگاه بشيد . شايد لازم باشه يکي از دوستان لپ تاپ با خودش بياره .
هفدهم اينکه همه اساتيد رو يک هفته قبل تر دعوت کنيد . (خيلي ناراحت شدم وقتي نتونستم استاد نوابي رو دعوت کنم و دعوت نامه ايشون پيشم موند)
هجدهم اينکه امکانات سالن رو قبل از مراسم بسنجيد و از نظرات يک مجري (اين کاره باشه ، يعني يه مجريه خوب ) براي بررسي امکانات استفاده کنيد
نوزدهم اينکه حتما از نظرات سال بالايي ها و گروه هاي ديگه قبل از اقدام به برگزاري مراسم آگاه بشيد
بيستم بازم تاکيد مي کنم برنامه هر چه هم خوب تدارک ديده بشه اگر مجري خوب نباشه به چشم نمياد و زيبا نميشه (زيبايي برنامه ما در نهايت به خاطر زحمات زياد و قدرت بالاي مجری گری آقاي موسوي عزيز و آقاي کوچي عزيز بود)
بيست يکم اينکه سعي کنيد اگر کليپ مي سازيد از آهنگي استفاده کنيد که همه دوستان خوششون بياد و راضي باشن (من که از آهنگ کليپ راضي بودم ولي خوب نامجو بود و دوستان خيلي به دلشون ننشست)
خوب حالا مراحل کار توي دانشگاه خودمون رو مي نويسم
- بعد از اينکه همه مسائل سنجيده شد با توجه به اينکه دانشگاه از نظر مالي نفري 1000 تومن کمک مي کنه (به تعداد افراد گروه ) پس روي دانشگاه حساب چنداني نکنيد
- بايد به امور فرهنگي دانشگاه بريد و نامه اي مبني بر اينکه داريد فارغ التحصيل ميشيد بنويسيد و بديد که آقاي رئيس امضا کنن . ايشون اين نامه رو به چند جا پاراف مي کنن . به آموزش دانشکده جهت اعلام تعداد دانشجويان . به آقاي زارع (يا زارعي) جهت هماهنگي سالن ، به واحد نقليه جهت اتوبوس (دقت کنيد که براي اتوبوس يه زمان بيشتر اتوبوس نميدن يعني مثلا فقط 21:30 ، پس برنامه ريزي براي خروج مهمان ها بايد 21 باشه و براي خروج خودتون بايد با آژانس يا مينيبوس هماهنگ کنيد )
- براي گرفتن لباس مي تونيد نامه از امور دانشجويي بگيريد و از دانشگاه علوم پزشکي هم ميشه لباس تهيه کرد .
- ميوه رو مي تونيد از 5 شنبه بازار يا دوشنبه بازار يا حتي بازار روز توي خيابون پاسداران تهيه کنيد .
- ظرف يک بار مصرف رو هم از توي خيابون (الان اسمش يادم نيست ، بعدا اضافه مي کنم) تهيه کنيد (آدرستش : خيابون طالقاني ، چراغ قرمز اول ، خيابون جنوبي چهار راه )
خوب موارد ديگه رو هم بعدا با مشورت و يادآوري دوستان قرار مي دم
يه چيز مهم اينکه از ترم اول يا همين ترمي که هستيد بناي دوستي ها و نزديکي ها رو بگذاريد و گذشت کردن توي ارتباط با آدم ها رو سرلوحه کارتون قرار بديد .
لازم هست از بعضي از دوستان مخصوص تشکر کنم و البته از همه دوستان که کاري کردن هم تشکر خاص داشته باشم
از خانمها دروگر ، رعيت ، رستم صولت ، رمضانیان ، کاظمي ، نگهبان ، برزگر ، زارعي و .... (اينجا بعضي ها رو يادم رفته که بعدا مي نويسم)
و از آقايان رضايي ، سجادي ، بهداري ، غضنفري ، آمره اي ، موسوي ، کوچي ، دهقان ، حسين خاني و .... (اينجا هم بعضي ها رو يادم رفته که بعدا مي نويسم)
تشکر صادقانه دارم
و تشکر مخصوص از برو بچه هاي سايت کامپيوتر ، آقاي حسين پور ، ياسر ،محسن ، مجتبي و ومجيد عزيز
و با تشکر مخصوص از اساتيد خوبم خانم مهندس احمدي ، آقاي مهندس خسروي ، خانم مهندس کدخدا ، آقاي دکتر رضوي و آقاي مهندس خاقاني که مراسم ما رو به قدوم خودشون مزين کردن.
والبته از آقايان علي اکبر و سنگانيان به خاطر اون متن نقد طنز (که ما رو کلي دچار بحران کرد) بايد تشکر کرد.
شاد و سربلند باشيد
----------------------------------
نا گفته هايي از زبان آقاي رضايي
حرف هاي ناگفته جشن را هم من بهش اشاره ميکنم:
اولا يادمون باشه چون از پول نفت استفاده مي کنيم هرگز از دانشگاه ازاد کمک نگيريم مثلا براي لباس جشن ، چون بهتون توهين ميکنند، از اتاق ميندازنتون بيرون، و يا حتي وعده سر خرمن ميدند.
دوم: گاهي وقت ها مي شه با زبون خوش کار هاي غير ممکن مثل عمل کردن بر خلاف مصوبه شورا و .... را انجام داد . مثلا حتي وقتي با پا درميوني دکتر لامئه اي از دادن سالن اجتماعات ساختمان ادبيات خوداري کردن و حتي دکتر فرزانه پور رئيس ، هم مخالفه مي شه با يک ساعت فک زدن تو مصوبه شورا يک استثنا براي کامپيوتر 84 درست کرد. دمم گرم
سوم : هميشه يادتون باشه اگه با زبون خوش نمي شه کار ها را پيش برد با زور ، تهديد و حتي توهين هم مي شه کار هاي نشدني را پيش برد: مثلا شب جشن اتوبوسي ساعت 21:30 نيومد ولي مسئول آقاي سرحدي گفتند اتوبوس ها راس ساعت بيرون سالن منتظر بودند ، خدا خيرش بده يکي از دوستان آول با زبون خوش و بعد با تهديد و در نهايت با چنئد تا فحش نيمه آبدار آقاي سرحدي را به فرستادن اتوبوس ها در ساعت23 کرد. دمت گرم آقا جلال
چهارما : يادمون باشه اگه فيلم با کيفيت بهمون ندادند شاکي بشيم ولي هيچ وقت با اين لفظ تهديد نکنيم که بعدا براي کميته انظباطي نرفتن مجبور به معذرت خواهي بشيم .
(ببين بچه جون به صلاحته که کار بچه هاي کامپيوتر 84 را راه بندازي و .... )
اما درس هاي خوبي هم داره کار هاي گروهي :
دوستانمون را خوب مي شناسيم
چند تا از هم کلاسي هاي که تا اون موقع نديديم مي بينيم
ياد مي گيريم هميشه زود قضاوت نکنيم
طعم کار گروهي را مي چشيم
و هزارو يک خوبي ديگه که الان نمي کشه بگم
(اين متن کامل نيست و قسمت هايي بهش اضافه خواهد شد)