دشمن شناسي

اين روز ها يه جورايي عراق داشت به ايران حمله مي كرد و شاخ و شونه مي كشيد . از همين روز ها جنگ شروع شد .اما راستش نميخوام در مورد خود جنگ حرفي بزنم . مي خوام بگم وقتي كسي يا كساني دهنشون رو باز مي كنن و با وقاهت تمام دم از صلح و آشتي ميزنن و دم از بيخودي بودن ادامه جنگ و اصلا بيخودي بودن جنگ ميزنن ، هم عصباني ميشم و هم به حالشون تأسف مي خورم كه آدم تا چه حد ميتونه دشمن ناشناس باشه.

واقعا الان هم كه فرانسه و انگليس و آمريكا و ... دارن نشون ميدن كه انتهاي صلح و صلح بازي چيه بازم اين آدم ها روشون ميشه حرف بزن . البته روشون ميشه ، چون دشمن شناسي يه نوع آگاهي و فهم هست كه بايد براي كسب و دريافتش سالها زحمت كشيد .

حالا چرا اين حرفا رو زدم !؟ راستش ديشب داشت يه تيكه هايي از روايت فتح شهيد آويني رو پخش مي كرد و البته يادي از شهيد محمد جهان آرا كرد و صحبت هايي از امام خامنه اي پخش كرد . ياد افاضات برخي از دوستان افتادم و يه كم خونم به جوش اومد .

با آرزوي فهم و درك بيشتر براي هممون .

ماه مبارك رمضان

ماه رمضان الكريم امسال هم اومد و رفت . تا بفهميم چي شد و اينا، شد شب قدر و من هنوز تو فكر شب قدر بودم كه گفتن فردا عيده .
راستش امسال خيلي عبادت و قرآن و اينا تو كارم نبود اما مثل سال هاي گذشته با تاسف از اين مهموني بيرون نيومدم . يعني يه حس خوبي دارم ، چرا ؟؟ عرض مي كنم .
اول ماه رمضان با خودم قرار گذاشتم چند تا كار مراعات كنم .
اول اينكه بين افطار تا سحر زياد نخورم . خوب راستش زياد هم نخوردم ، فقط آب و مايعات (مثل هندونه و طالبي و اينا) زياد خوردم .
دوم اينكه منتظر افطار نباشم ، مثل مهموني كه دوست نداره مهموني تموم بشه . خدا رو شكر تا آخر ماه مبارك فقط 3 روز خيلي بهم فشار اومد كه يه بار به ساعت نگاه كنم . ديگه گرما امانم رو بريده بود .
سوم اينكه از بعضي گناهان دور بشم ، كه خوب نسبتا موفق بودم .
چهارم اينكه يه كم كمتر موسيقي گوش كنم . خوب نسبت به بقيه ايام سال خيلي كمتر شده بود .
پنجم اينكه توجه داشته باشم تو اين ماه شيطاني در كار نيست . هر كاري كرديم ابتكار خودمون بوده . يعني هر چي گناه كرديم همون هايي بوده كه در ما ملكه شده بوده و قرار با خودمون به قيامت ببريم .

خوب تا اينجا همين ها يادم مياد . بيشتر مورد دوم و پنجم رو اول ماه مد نظر داشتم و خيلي هم برام اهميت داشت .
جديدا دارم به اين فكر مي كنم كه «عالم محضر خداست ، در محضر خدا گناه نكنيد» . دارم تلاش ميكنم خدا رو ناظر ببينم ، بر همه ي اعمال . يكي از اساتيد اخلاق مي فرمودن «براي تمرين ميتونيد روزي 5 دقيقه بشينيد و فكر كنيد يه كسي داره به شما نگاه مي كنه ، يا مثلا 10 دقيقه در روز هر كار مي كنيد فكر كنيد يه كسي زل زده به شما و داره نگاهتون مي كنه» اين كار خيلي سخته اما سعي ميكنم بتونم . اميدوارم سال آينده بتونم ماه رمضاني در محضر خداوند مهمان باشم .