دو داستان كوتاه و كامپريهنكشن

داستان اول :

«لا تقربو» ها  در قرآن زياد نيستند ، بالفواحش ، الزنا و ... اما يكي از همه مهلك تر و سنگين تر است آن هم مال يتيم است . باور كنيد يا نه يتيم كسي است كه پدرش را از دست داده و ربطي هم به سن و سال ندارد . اگر يتيم فردي مظلوم باشد ، كم توان باشد ، بي پناه باشد ، آنگاه اگر چشم به مالش داشتي ، فكر كردي مي تواني بر سرش زور شوي و اموالش را غنيمت بگيري حتي اگر به بهانه سرپرستي كردن باشد آتش جهنم را در دنيا و آخرت براي خودت داغ تر كردي .
 آهاي دوستي كه براي سوزاندن چند بچه يتيم ، از هيچ تلاشي كوتاهي نميكني ، آن گريه هاي آشكار و پنهان ، آن «آه» ها زود تر از آنكه تصورش را بكني گريبانت را مي گيرد . «انتظرو ، إنّا نحن منتظرون»

داستان دوم :
راي آورد ، در محله ما با صدها ميليون تومان خرج كردن ، آدم خريدن ، جا خريدن ، كاغذ خريدن و... راي آورد . دوست عزيز ، چون ديگران راي خريدند تو هم پول دادي تا « تك راي » بخري ؟؟ چون ديگران مي روند ته جهنم تو هم ميروي ؟ در قيامت «فلا تلوموني و لومو انفكسم» را به وضوح خواهيد شنيد (سوره مباركه ابراهیم آیات شريفه 22 - 21)
 
و شايد داستان هاي ديگر ...
 

دست نوشته های تنهایی 1

 جایی برای رهاشدن از فشار قبری که ما آن را زندگی میخوانیم نیست.زندگی و زنده بودن جایی معنی دارد که آگاهی مطلق باشد و خیر و شر نمایان ورنه جایی که با گذر عمر جهالت ها رنگ نمیبازد و صدای حقیقت در رنگ وارنگ های واقعیات گم میشود مجالی برای زنده بودن نیست.گروهی عشق را مایه زندگی میدانند اما در ترجمه آنچه عشق مینامند جز کلمات مبهم چیزی برای بیان ندارند.
================================================
خدا میداند چقدر بودن در کلاس درس را دوست میدارم.چه معلم باشم و چه دانش آموز.کلاس محلیست برای یاد آوری آنکه من به عنوان یک انسان نه فقط میخورم و میخوابم و کار میکنم بلکه فکر میکنم،یاد میگیرم و بزرگ و رشید می شوم.این یعنی مقام والای خلقت و لیاقت تبریک شدن.
================================================
برای گمراه شدن هزار راه هست و برای هدایت یک راه.برای گمراه شدن باید که نفهمی و یا نخواهی که بفهمی و برای هدایت کافیست بخواهی که بفهمی،خود صاحب نعمت فهم را عنایت می کند.وآنکه گفته اند "دیگ میگردد درب خود را پیدا میکند" عجیب حقیقتی است زمانی که نافهم مایه خوشحالی و مسرت همتایان خود می شود.
================================================
عقل به خودی خود به سبب آنکه در تحلیل و تفکر نیاز به ورودی های صحیح دارد حجت نیست زیرا که هر روز به اطلاعات جهان افزوده میشود و عقل وسعت میابد.پس بر متغیر تکیه کردن صلاح نیست.
================================================
اکنون مانند ماهی هستم که چون سطح دریا را موج آلود و خشن می یابد به عمق پناه می برد آنجا که نه خبری از موج هست و نه ماهیخوار.در عمق درونم نه همهمه ی اقتصادی هست و سیاسی، نه داستانهای خانوادگی هست و نه دغدغه برگه های تصحیح نشده ی نسلی که نمیدانم با کدام امید قرار است این مملکت را بچرخوانند.آنجا که خودم هستم با خویشتنم تنها.آهای زندگان من فقط "أمشی فی الاسواق" هستم.
================================================
انسان در میانه آنچه آن را جامعه جهانی میداند چنان غرق در مادیات روز گشته که دیگر این سوال که مبدا چه بوده و مقصد کجاست،سوال اصلی نیست.اکنون سوال این است که امروز چه کنم تا فردا چه چیز عایدم گردد و بد آن که نه تصمیم صحیح است ونه هدف
================================================
فرموده "و سخرنا ... " اما امروز آنکه از مایه دنی است و پست انسان را مسخر نموده و چه کم هستند آنها که سلطه دارند.
================================================
به شوخی میگفت:هستم اگر میروم،گر نروم نیستم.
گاهی شوخی و جدی را قاطی میکند.

اشتباه یا ....

یه چیزی یادم افتاد .

دوستی دارم که قائل به یه مکتب متافیزی هست . اعتقاد داره خدا هست ، پیامبران هستن ، قیامت به یه معنی (پاسخ گویی به نیکی و بدی ) هست اما اون از این حرفا عبور کرده و فقط به خدا می اندیشه .

دوست دومی دارم که اعتقاد داره خدا نیست ، پیامبران فقط آدم های خوبی بودن ، همه چی شانسی بوجود اومده و ...

دوست سومی دارم که به خدا اعتقاد داره ، نماز میخونه اما با فرمی که خودش ابدا کرده ، گوشت حرام میخوره ، بعضی شراب ها رو اشکال نمیدونه و بعضی رو میدونه و ...

اولی رو خدا هدایتش کنه ، دومی رو امیدوارم از جهل مرکب در بیاد اما سومی رو باید فکری به حالش کرد . خود رو برتر از خدا و پیامبر دونستن (با اعتقاد به وجود خدا) یه سم مهلک هست .

كم كاري

به قرآن توهين مي كنن ، مسلمون ها رو شعله ور مي كنن.

الحمد لله الذي جعل عدونا من الحمقاء

آتش غيرت مسلمانان هر وقت كم رمق ميشه ، كسي هست كه در اون بدمه .

خدا رو شكر كه ما مسلمانان دشمنان خوبي داريم .

مسيح بيچاره

فكر كنم ما از مسيحي ها هم زرنگ تريم

اونا يه پيغمبر خدا رو فرستادن بالاي صليب و همه ي گناهاشون رو مياندازن گردنش و ميرن بهشت .

ما يه سيستم الكي (هيومنيستي) به اسم دولت رو برديم بالاي صليب همه ي گناهامون رو مي اندازيم گردنش ،‌تازه بعدش هم ميريم جهنم .

ما كلا هميشه زرنگ بوديم :|

اژدهاي رستم

امروز فيلم اژدها سوار رو نشون ميداد .

پدر مي گفتن : ما خودمون تاريخ و افسانه هاي سازگار با فرهنگ و دينمون داريم . چه احتياجي به اين فيلم ها .

گفتم : داريم و اينا حساب نيست ، نداريم ، ما رستم و سهراب و رخش و سيمرغ نداريم ، اگر داريم كو؟

آهاي هنرمندان مثلا وطن پرست ، آهان مسئولان مثلا ديندار ، آهاي سياستمدار هاي مثلا ايراني ، آهاي آهاي آهاي .... بچه هامون دارن سوار اژدها ميشن !

توكل

رفتم بلاگ آقا ياسر يه مطلب نوشتم دلم نيومد اينجا هم ننويسم :


خدا توفيق بده بفهميم «يتوكل علي الله ... و كفي بالله وكيلا» يعني همه يه وكيل قوي پنجه با ارتباطات قوي و پارتي هاي اساسي داريم كه ديگه نيازي نيست تن فروشي كنيم ، دين فروشي كنيم ، رشوه بديم ، زيرآب بزنيم ، زيرآبي بريم كه يه كاريمون پيش بره . خدا توفيق بده ياد بگيريم آدم همه ي كارها رو به وكيل شخصيش ميسپره ،‌اعتماد مي كنه ، ميشينه كنار و ميبينه كه همه ي كارها داره انجام ميشه .
تازه وكيلمون گفته «من يكي براي همه ي كارها كافي هستم ، غمتون نباشه ، حواسم به همه چي هست ، فقط به من بگو و كارت به خير و صلاح باشه»


پي نوشت : «و كفي بالله وكيلا ، قلنا لا تخف انك انت الاعلي ، و كفي بالله شهيدا ، ...»

پي نوشت 2: مطلب زيباي آقا ياسر «ف ا ح ش ه»

تنهي عن الفحشا و المنكر

خدايا اين يعني چي ؟ نه كه قراره خودش تنهي عن الفحشا و المنكر باشه ، در خودش هم كاهل و بي حاليم . الان قراره چي از چي نهي كنه ؟؟

گفت خورشيد هيچ نمازيش رو نميبينه ، همه رو ميگذاره نصف شب ميخونه .

خدا رحم كنه ، اين تازه بخونش هست !!!!!!! رفيق ما كه روزي نيم ساعت مديتيشن ميكنه بهش ميگه اتصال به منبع خداوندي . الان به خدا وايرلس وصل شدي يا اتصالاتتون با USB 2.0 انجام ميشه ؟؟؟

خيانت ...

بعضي وقتي ها با هر خانمي صحبت مي كنم حس خيانت بهم دست ميده . خيانت به كي ؟! به هركي شما بگيد . 

داشت گريه مي كرد . مادرش گفت چرا گريه مي كني ؟ گفت عاشق شدم ! گفت عاشق كي ؟‌گفت : هركي شما بگي !