گاهي وقتي به ارزش هاي ساري و جاري در جامعه كه فكر ميكنم ياد مباني ارزشها و سيستم هاي تعريف اين ارزش ها مي افتم .خانواده ،‌مدرسه ، دوستان ، تلوزيون ،‌كتاب ها و خيلي چيزاي ديگه .خب اين ارزشها خودشون شامل ارزشهاي ملي ، عرفي ، اجتماعي و مذهبي ميشن .
اما درست بعد از اين فكر ياد تعاريف جديد مي افتم .
خانواده : پدر و مادر هر دو سر كارن ، يا مادر داره به كارهاي خودش ميرسه . بچه كجاست ؟ توي اجتماع ؟ در حال يادگرفتن مباني زندگي اجتماعي ؟ در حال ورزش و تخليه انرژي هاي انبار شده ؟ نه ! پاي كامپيوتر در حال كشتن ،‌ از بين بردن ، انبار كردن انرژي هاي زائد ! يا جلوي تلوزيون ! شبكه محترم من و تو ، كه بهش ياد ميده رقصيدن و دوري از دين (در قالب مخالفت با گزاره هاي ديني مثل دعا ها) ارزش هست .
دوستان : همه توي مدرسه در مورد اون دختر خوشگله و اندام صحبت مي كنن ، ياد مي گيرن ارزش در مسائل جنسي و بي بند و باري هست . به هم ياد ميدن كه چطور يكي يا چند تا از همين دختر خوشگله ها ، داف ها و ... رو به دام بندازيم و بعد مثل دستمان كاغذي دور بندازيم .
مدرسه : خب معلم هم مثل همه آدم ها ميتونه تحت تاثير همين تهاجم ها باشه ،‌ اون وقته كه چي به خورد بچه ميده ، همون هايي كه تلوزيون هم نداده.
تلوزيون : من و تو ، فارسي وان ، جم ميوزيك ، PMC و.... دارن خوب و با آرامش كار مي كنن. سياست كاريشون معلومه اما نه براي بچه ها!!
كتاب : سرانه هر ايراني 30 دقيقه در سال ؟!!!؟!؟!؟!

يه روز دكتر شريعتي خدا بيامرز هم همين دغدغه رو داشت ، و من فقط به جواب هاي جلسه چهار جانبه دلخوشم .
در پناه خدا آگاه و توانا باشيد.