از خواستگاري ها آموختم ...
همينجوري تصميم گرفتم چيزهايي كه از خواستگاري ها ياد گرفتم بنويسم .
- ياد گرفتم آدم ميتونه تست كنكور رو توي نيم ساعت بنويسه (واقعا از كنكور سخت تر بود)
- ياد گرفتم ميشه با يكي چندين ماه حرف بزنيد بعد طرف با يه حركت پليتيكي اشتباهي از زندگيتون حذف بشه (البته بنده پليتيشن هستم ، طرفمون اشتباهي مُهرش رو تكون داد)
- ياد گرفتم آدم ميتونه تاكيد كنه نبايد نظرات مادرتون توي خونه شما بياد اما همين تاكيدش هم به امر (يا نظر) مادرش باشه .
- ياد گرفتم با هر كسي يه جايي ميشه رفت (شاه عبد العظيم با مترو ، باغ بهشت و جمشيديه با تاكسي دربست ، پارك ملت و نياوران (اگر اشتباه نكنم) با پاي پياده)
- ياد گرفتم آدم بايد مثل گوگل ارث همه ي نقاط ديدني رو بلد باشه . اگر بلد نبود بايد بره سرچ كنه .
- ياد گرفتم آدم هرجور تيپي داشته باشه هم ممكنه خوش آيند طرف مقابل نباشه .
- ياد گرفتم ميشه بلافاصه بعد از جواب رد به يه نفر با يكي ديگه ازدواج كرد .
- ياد گرفتم ميشه هيچ دليلي براي جواب رد دادن نداشت (البته نگفتن ها ، نه كه نداشتن)
- ياد گرفتم ميشه آدم همه ي مثال هاش از خانوادش باشه تا ملموس باشه اما حمل بر وابستگي بشه .
- ياد گرفتم ميشه بري پيش دكتر مشاور و دكتر مشاور به جاي كمك با آفتابه بره توي روابط (مرتيكه ميگه من با حقوق ناچيز يك و نيم ميليون نمي تونم زندگي كنم شما با 400 تومن چطوري خواهيد تونست . نفهم تمام مشتري هاي من حقوقشون با داشتن 2 تا بچه و غيره از 500 تجاوز نميكنه .)
- ياد گرفتم ميشه براي اينكه طرفت يكي رو داشته باشه كه حرفش رو بهش بزنه ، خودت رو حرف گوش كن (نسبت به مشاور) نشون بدي و همين به ضررت بشه .
- ياد گرفتم آدم ميتونه نشون بده كه براي مادر و پدرش احترام قائله تا طرف بدونه كه احترام خانوادش حفظ ميشه اما همه چي برعكس جلوه كنه .
- ياد گرفتم آدم ميتونه حتي توي انتخاب طلا هم نظرش تحت آموزش هاي خانوادگي باشه (ميگم كدوم انگشتر قشنگتره ، به من كه عاشق طلا هستم بدون اينكه به طلا ها نگاه كنه ميگه : «هر كدوم پركار تر باشه» )
- ياد گرفتم آدم ميتونه آدم خوبي باشه اما طرف مقابلش رو خورد و خاكشير كنه.
- ياد گرفتم آدم ميتونه توي چت خواستگاري كنه اما نبايد يادش بره كه طرف ممكنه از پارسال تا حالا عاشق كسي بوده باشه (البته بنده خدا گفته بود ها من حواسم نبود )
- ياد گرفتم ميشه در جواب خواستگاري 3 ماه با آدم قهر كنن (حالا خوبه روابط اصلاح شد وگرنه هنوز بايد جور درخواستم رو مي كشيدم)
- ياد گرفتم آدم ميتونه اصلا از يه كسي خواستگاري نكنه تا بچه طرفش الان براي خودش خانمي شده باشه .
- ياد گرفتم كلا فيش حقوقي از خود آدم مهمتره ( البته امنيت مالي خوبه ها اما خيلي چيزاي ديگه هم مهمتره)
- ياد گرفتم آدم ميتونه دنبال افراد تك و اهل فهم باشه بعد هي محكم بخوره توي سرش . ( يه رقم تصميم گرفتم با يكي ازدواج كنم كه ادعاي فهم براش نشده باشه . البته من كه عبرت نميگيرم ، دوباره دنبال يه آدم عاقل و فهميده مي گردم ، خدا نصيب كنه )
- ياد گرفتم آدم ميتون خواستگاري رو خاستگاري بنويسه و اين براش نمره منفي محسوب بشه (حواستون باشه ديكته هم جديدا قراره توي اون 40 و چند تا امضاي دوماد كُشون اضافه بشه )
كلا خيلي چيزا ياد گرفتم . اما چه سود اين ياد گرفته ها رو به كار نميبرم . دوباره ميرم خواستگاري و دوباره له شده از توي جريان ميام بيرون . دعا بفرماييد به همين زودي ها برم خواستگاري و اوني كه ميخوام اتفاق بيافته .
يه دعا مي كنم همه آمين بگن ، «ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الآخرة حسنه و قنا عذاب النار»
زير سابه خداوند مهر ، شاد و موفق باشيد.
- ياد گرفتم آدم ميتونه تست كنكور رو توي نيم ساعت بنويسه (واقعا از كنكور سخت تر بود)
- ياد گرفتم ميشه با يكي چندين ماه حرف بزنيد بعد طرف با يه حركت پليتيكي اشتباهي از زندگيتون حذف بشه (البته بنده پليتيشن هستم ، طرفمون اشتباهي مُهرش رو تكون داد)
- ياد گرفتم آدم ميتونه تاكيد كنه نبايد نظرات مادرتون توي خونه شما بياد اما همين تاكيدش هم به امر (يا نظر) مادرش باشه .
- ياد گرفتم با هر كسي يه جايي ميشه رفت (شاه عبد العظيم با مترو ، باغ بهشت و جمشيديه با تاكسي دربست ، پارك ملت و نياوران (اگر اشتباه نكنم) با پاي پياده)
- ياد گرفتم آدم بايد مثل گوگل ارث همه ي نقاط ديدني رو بلد باشه . اگر بلد نبود بايد بره سرچ كنه .
- ياد گرفتم آدم هرجور تيپي داشته باشه هم ممكنه خوش آيند طرف مقابل نباشه .
- ياد گرفتم ميشه بلافاصه بعد از جواب رد به يه نفر با يكي ديگه ازدواج كرد .
- ياد گرفتم ميشه هيچ دليلي براي جواب رد دادن نداشت (البته نگفتن ها ، نه كه نداشتن)
- ياد گرفتم ميشه آدم همه ي مثال هاش از خانوادش باشه تا ملموس باشه اما حمل بر وابستگي بشه .
- ياد گرفتم ميشه بري پيش دكتر مشاور و دكتر مشاور به جاي كمك با آفتابه بره توي روابط (مرتيكه ميگه من با حقوق ناچيز يك و نيم ميليون نمي تونم زندگي كنم شما با 400 تومن چطوري خواهيد تونست . نفهم تمام مشتري هاي من حقوقشون با داشتن 2 تا بچه و غيره از 500 تجاوز نميكنه .)
- ياد گرفتم ميشه براي اينكه طرفت يكي رو داشته باشه كه حرفش رو بهش بزنه ، خودت رو حرف گوش كن (نسبت به مشاور) نشون بدي و همين به ضررت بشه .
- ياد گرفتم آدم ميتونه نشون بده كه براي مادر و پدرش احترام قائله تا طرف بدونه كه احترام خانوادش حفظ ميشه اما همه چي برعكس جلوه كنه .
- ياد گرفتم آدم ميتونه حتي توي انتخاب طلا هم نظرش تحت آموزش هاي خانوادگي باشه (ميگم كدوم انگشتر قشنگتره ، به من كه عاشق طلا هستم بدون اينكه به طلا ها نگاه كنه ميگه : «هر كدوم پركار تر باشه» )
- ياد گرفتم آدم ميتونه آدم خوبي باشه اما طرف مقابلش رو خورد و خاكشير كنه.
- ياد گرفتم آدم ميتونه توي چت خواستگاري كنه اما نبايد يادش بره كه طرف ممكنه از پارسال تا حالا عاشق كسي بوده باشه (البته بنده خدا گفته بود ها من حواسم نبود )
- ياد گرفتم ميشه در جواب خواستگاري 3 ماه با آدم قهر كنن (حالا خوبه روابط اصلاح شد وگرنه هنوز بايد جور درخواستم رو مي كشيدم)
- ياد گرفتم آدم ميتونه اصلا از يه كسي خواستگاري نكنه تا بچه طرفش الان براي خودش خانمي شده باشه .
- ياد گرفتم كلا فيش حقوقي از خود آدم مهمتره ( البته امنيت مالي خوبه ها اما خيلي چيزاي ديگه هم مهمتره)
- ياد گرفتم آدم ميتونه دنبال افراد تك و اهل فهم باشه بعد هي محكم بخوره توي سرش . ( يه رقم تصميم گرفتم با يكي ازدواج كنم كه ادعاي فهم براش نشده باشه . البته من كه عبرت نميگيرم ، دوباره دنبال يه آدم عاقل و فهميده مي گردم ، خدا نصيب كنه )
- ياد گرفتم آدم ميتون خواستگاري رو خاستگاري بنويسه و اين براش نمره منفي محسوب بشه (حواستون باشه ديكته هم جديدا قراره توي اون 40 و چند تا امضاي دوماد كُشون اضافه بشه )
كلا خيلي چيزا ياد گرفتم . اما چه سود اين ياد گرفته ها رو به كار نميبرم . دوباره ميرم خواستگاري و دوباره له شده از توي جريان ميام بيرون . دعا بفرماييد به همين زودي ها برم خواستگاري و اوني كه ميخوام اتفاق بيافته .
يه دعا مي كنم همه آمين بگن ، «ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الآخرة حسنه و قنا عذاب النار»
زير سابه خداوند مهر ، شاد و موفق باشيد.
+ نوشته شده در یکشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۸۹ ساعت 3:18 توسط علي
|