خيلي ممنون
تو اين چند روز گذشته خيلي از دوستان من رو مورد محبت قرار دادن و در مورد حرف هايي كه تو بلاگ مي نويسم نظرات خودشون رو به صورت حضوري ،Offline و ايميل به من منتقل كردن . شايد مهمترين دليلي كه موجب شد تا من اين بلاگ رو شروع كنم همين بود كه بدونم ديگران چي فكر مي كنن . اينجا يه دفتر خاطرات خالي نيست ، جايي هست كه بنده با ديگران آشنا و از نظراتشون بهره مند مي شم.
جا داره از تمام كساني كه به هر نحو نظراتشون رو ابلاغ كردن تشكر كنم و يه جمله براي هرگدومشون بنويسم :
- چشم به بلاگتون سر مي زنم
- ممنون خواهر گلم
- آقا معلم تو ديكته چند مي گيرم ؟
- چشم شمع مِشم.
- سعي خودم رو مي كنم يه خورده زودتر به دنيا بيام!
- خسيس؟ من؟ اي آقا !
- اي همشهري ، ما چاكريم .
- وقت انفاق ،التماس دعا.
- سانسور ؟ اوزون سور ! من نيه سوروم؟
- خود كدخدا (يكي از دوستان قديم) رو مي فرستم سراغت !
- اسم ديگه ؟ چي بوده؟
جا داره از تمام كساني كه به هر نحو نظراتشون رو ابلاغ كردن تشكر كنم و يه جمله براي هرگدومشون بنويسم :
- چشم به بلاگتون سر مي زنم
- ممنون خواهر گلم
- آقا معلم تو ديكته چند مي گيرم ؟
- چشم شمع مِشم.
- سعي خودم رو مي كنم يه خورده زودتر به دنيا بيام!
- خسيس؟ من؟ اي آقا !
- اي همشهري ، ما چاكريم .
- وقت انفاق ،التماس دعا.
- سانسور ؟ اوزون سور ! من نيه سوروم؟
- خود كدخدا (يكي از دوستان قديم) رو مي فرستم سراغت !
- اسم ديگه ؟ چي بوده؟
چند تا هم نتيجه بگيريم:
نتيجه اخلاقي : آدم بايد آدم باشد؟!؟!؟!
نتيجه سياسي : ما قانونمند هستيم.
نتيجه اجتماعي : معتمد شهر ما آدم غير قانونيي است.
نتيجه درسي : ديكته خيلي مهم است.
نتيجه جناحي : آدم مي تواند سانسور كند !
نتيجه خانوادگي : خواهر من يك وبلاگ نويس است !
نتيجه پزشكي : چرا آدم ها 9 ماه صبر مي كنن بعد به دنيا ميان؟؟؟؟؟
موفق، شادكام، گويا و تأثير گذار باشيد
+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم آبان ۱۳۸۵ ساعت 10:6 توسط علي
|