امروز توي نماز خونه دانشگاه آقاي رئيس با دوستان و دانشجويان گفتگو داشتن . در اين گفتگو دانشجو ها در مورد مسائل خودشون صحبت كردن . راستش من كه خودم نبودم و نمي دونم چي گفتن و چي شنيدن ، ولي خوب بالاخره گفتگو يعني همين ديگه .
چيزي كه جالب تر هست اينكه بعضي موقع ها توي اين جور گفتگو ها آقاي رئيس با اشاره به بعضي مشكلات مي گه : «بايد اينجور بشود و آنطور بشود و وضعيت درست بشود»  و از اين حرف ها. خوب سوال اينجاست كه كي بايد درست بكند و اينطور و آنطور كند . من كه نبودم ولي اين سوال رو يكي از همه مديران اجرايي اين جامعه بپرسه كه اون «يكي» كه قرار هست همه كار ها رو درست كنه كي هست ؟
از همه مهمتر اينكه حالا بچه ها مشكلات رو گفتن ، آيا درماني هم از طرف رياست محترم اتخاذ ميشه يا فقط كار به يه گفتگو ختم ميشه ؟ چقدر خوب و جالب بود اگر مسئولين گزارش كار به دانشجويان مي دادن تا شايد ما هم در غم و شادي اون ها شريك بشيم .

نتيجه گيري (بعضي ها با اصرار دارن كاري مي كنن كه من دست از نتيجه گيري بردارم ولي كور خوندن .)
نتيجه سياسي : دولت پاسخگو يا مردم پاسخگو ؟؟
نتيجه اجتماعي : حرف ها را بايد زد ، طور ديگر بايد ديد . . .
نتيجه تاريخي : انسان ها از زمان حضرت آدم حرف مي زدند.
نتيجه علمي : زن ها بيشتر از مرد ها حرف مي زنند ( والا علمي بود ولي خوب بي ربط )
نتيجه ورزشي : بهترين ورزش ، ورزش مداوم است .
نتيجه ديني : يكي از راه هاي كسب معرفت كم گويي است (اين يكي در مورد خود من كه حتما صادق هست)

اين آخر هم لازم هست بگم كه من قصد بي احترامي به هيچ مقام مسئولي رو ندارم و هميشه هم از فعاليت هاي اون ها تشكر كردم ولي خوب ديدم اينجا بزرگ تر از نمازخونه داشگاه هست و چه بهتر كه توي جاي بزرگتري اين حرف ها بيان بشه .
اگر هركدام از مسئولين پاسخي يا اشكالي و يا حتي حرف اميدوار كننده اي دارن من با كمال ميل تو همين بلاگ نظراتشون و گفته هاشون رو ثبت مي كنم
مسئوليت پذير ، موفق و استوار باشيد