سال 89 با همه ی داستان های بالا و پایینش شروع شد . از داستان های عید و مسافرت ها (120میلیون نفر - مسافرت) که بگذریم داستان ادعا بازی های آمریکا شروع شد . ادعا بازی آمریکا رو هم که بیخیال بشیم داستان های امسال خود من خیلی جالب تره. البته جالب برای خودم . راستش داستان های جهانی اونقدر پیچیده داره میشه که به داستان خودم برسم شاید بهتر باشه .
سال گذشته رو با امید به ازدواج تموم کردم . با کسی صحبت می کردم که از نظر من تفاهم کامل وجود داشت . احساس می کردم همه چی داره خوب پیش میره و امسال سال شیرینی و اینا خواهد بود . اما اولین ماه 89 با اعلام «نه» از طرف خانم همراه شد و دوباره من شدم یه آدم مجرد . حالا دوباره باید بگردم و فکر کنم و نگران بشم و هزار مساله ی دیگه تا کی بتونم یه کسی دیگه رو پیدا کنم .  اما به برکت ورود ایشون به زندگی بنده (حتی به اندازه ی 2-3 ماه) یه کافی نت باز کردم و الان دارم با مسائل اولیه ی اون ور میرم .
امسال ترم دوم زبان عربی رو شروع کردم و امیدوارم تا سال آینده بتونم با این زبون هم حرف بزنم و تا 3 سال دیگه کاملا از پسش بر بیام . از طرفی چون اواخر پارسال جلسه ی پنل زبانمون یکم دچار فراز و نشیب شد ، امسال داریم با سیاست های جدید پنل رو مدیریت می کنیم . یکی دیگه از اتفاقاتی که از سال گذشته شروع شده یه فعالیت اجتماعی در سطح منطقه هست که حالا کی صدای سازش در بیاد خدا داند .
امسال رو با تنهایی توی سال تحویل و 4 روز اول شروع کردم و این تنهایی برام نکات جالبی به همراه داشت .
شاید سال جدید برای دنیا سال اتفاقات عجیب خواهد بود که چشم به هم بزنید این اتفاقات رو خواهید دید. اما برای دنیای کوچک من فکر کنم اتفاقات فوق العاده ای خواهد افتاد .
فعلا این کوتاه رو نوشتم اما شاید خدا خواست و خیلی زود تر یه مطلب به درد بخوری برای دوستان آماده کردم .
در پناه خدا موفق و پیروز باشید.