اينجا تبريز است .

شهر بي گدايان .

شهري تميز و آراسته .

پر از پل هاي زيرگذر و روگذر و حتي رو گذر هاي روي زير گذر ها.

شهر کرايه تاکسي هاي کم .

شهر مردمان فرهنگ و هنر.

شهر شوخي هاي هميشگي .

شهر آرامش مردماني که حتي گربه هايشان هم از آنها ترسي ندارند (داشتم ميومدم کافي نت يه گربه کنار پياده رو با آرامش خوابيده بود . ) کلا اينجا گربه ها همشهريان مردم مهربانند .

احساس آرامش دارم ، اينجا ، در تبريز .

و چه فرصت کمي دارم براي اين همه آرامش

==============================================

در جواب دوستانی که از تحقیر شدن در تبریز گفتن و هو شدن و ... عرض کنم

تا به حال جوک گفتید؟ جوک شنیدید؟ خندیدید ؟ تا به حال حس کره خر بودن بهتون دست داده . تا به حال به مادر و مادر بزرگ و جد و آبادتون در قالب جدی و شوخی توهین کردن . تا به حال از اینکه بگید من ترک هستم نگران شدید . تا به حال پرسیدید «آقا شما ترک هستید؟» و در جواب بگن «خدا نکنه» !

من ترک هستم . با همه افتخار . از سرزمینی که زیر بمباران فیلم های مبتذل فارسی ، آموزش و پرورش فارسی ، فرهنگ به ابتذال کشیده شده ی تهرانی هنوز مقاومت می کند . سرزمینی که هر روز به مردمانش توهین می کنند اما هنوز شعار میدهد «آذربایجان اویاخ ده ، انقلابا دایاخ ده» .

گناه مردمان تبریز رو کتمان نمی کنم ، وقتی که به دیگران بی مهری می کنند . اما من ، در تمام زمانی که در تبریز هستم ، با لهجه تهرانی و گاها فارسی با مردم صحبت می کنم ، اما نه توهین می بینم و نه بی مهری . همه صمیمیند و دوست داشتنی (البته همه جا خوب و بد هست فراموش نشد) .

کاش مردمان فارس زبان ساعتی به جای ترک ها بودند ، آنگاه با هم برابر صحبت می کردیم .