دين و جنگ
چند روز پيش توي يه جمعي بودم كه در مورد يه فيلم تاريخي - مذهبي مربوط به زمان آغاز حكومت مسيحيت در اروپا ،صحبت مي كردن . بحث رسيد به اينجا كه چرا اصلا گروهي بايد گروه ديگه رو به خاطر مذهب و عقايد بكشن . از طرفي چرا طرفداراي يه دانشمند طرفداراي دانشمند ديگه اي كه حرف مرشدشون رو رد كرده رو مورد تهاجم قرار نميدن اما طرفداراي يه مذهب افراد ديگه رو مورد تهاجم قرار ميدن .
به دور از طرفداري از اسلام و ... يه مطالبي مي خوام بيان كنم . اين مطالب برخي توي اون جلسه گفته شد و بعضي هم مجالش نبود . كوتاه اشاره مي كنم .
شايد بشه درگيري هاي مذهبي رو به سه دسته تقسيم كرد .
1- درگيري دو كشور يا منطقه با اديان مختلف .
2- درگيري شخصي با شخصي يا جمعي كوچك با جمعي كوچك بر سر دين
3- درگيري شخص با گروه و بالعكس در موضوع مذهبي .
اول يه توضيح كوچك در مورد عقايد بدم . خداوند انسان رو به گونه اي خلق كرده (يا به قول دوستان اتئيست طبيعت انسان رو طوري خلق كرده) كه از بدو پيدايش تا الان با عقيده زندگي كرده . اين عقايد ميتونن علمي باشن ، خانوادگي باشن و خيلي عقايد ديگه و صد البته در اكثر موارد همه ي انسان ها داراي عقايدي مكتبي هستن . مكاتب فكري در جايي كه به يه پيامبر (با به قول همون دوستان يه آدم فرهيخته) ختم ميشن اسم دين به خودشون مي گيرن (البته اين تعريف ناقص هست) . با اين تعاريف شما هيچ انساني رو پيدا نميكنيد كه به عقيده اي پايبند نباشه . براي مثال يكي از دوستان كه شديدا ادعا ميكنه به هيچ عقيده اي پايبند نيست وقتي ميگي خوب شما كي هستيد ميگه «تقريبا اگر بخواهي اسم بگذاري ميشيم اتيئيست» . براي اينكه اثبات كنه خدايي نيست رفته كتاب خونده ، بحث كرده ، جهد كرده ، فيلم ديده و.... خوب كسي كه اعتقادي نداره نبايد حتي يكي از اين كار ها رو هم كرده باشه . به طور كلي اعتقاد از فطريات هست و همه داراي اون هستن .
با توجه به اينكه اعتقاد فطري هست و همه داراي اون هستن يه توصيف كوچك هم از اهميت اعتقاد ديني مي كنيم . همه ي انسان ها از دوران كودكي به دنبال يك سوال هستن . مطمئنن همه شما اين سوال رو از مادر يا پدرتون پرسيديد كه «من چه جوري به دنيا اومدم» يا «من رو از كجا آورديد» يا ... . به طور كلي سه سوال مشهور در بين همه ي جنس بشر وجود داره كه «از كجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا ميروم آخر ؟ » براي مثال اتيئيست ها در جواب اين سه سوال ميگن «طبيعت ، لذت/زندگي ، خاك» . در هر صورت براي اين سه سوال جوابي دارن . خوب به جهت اهميت اين مطلب همه در جستجوي پاسخ اين سوالات هستن و وقتي به جواب ميرسن اين جواب رو مقدس مي دونن - مقدس به معني بسيار پر اهميت - پاسخ به اين اين سه سوال پايه هاي فكري انسان رو شكل ميده و هدف زندگي رو تعريف ميكنه .
با توجه به مطالب بالا سه نوع درگيري رو تشريح مي كنم .
1- درگيري دو كشور يا منطقه با اديان مختلف .
اين نوع درگيري به طور كلي به جهت دين نيست. يعني موضوع اصلي دين نيست . دين در اين موضوع يه بهانه براي تحريك مردم هست . براي اينكه بتونيد مردم رو تهييج و تحريك به جنگ كنيد به عقايد و داشته هاي فطريشون حمله كنيد ، به تماميت ملي ، قومي ، مذهبي و .... ممكنه افرادي كه در حال جنگ هستن به علل مذهبي و ملي و قومي مي جنگند اما حمله كننده ها و آغازگران جنگ علتي غير از زياده خواهي و طمع دنيوي ندارن .
شركت كننده هاي در جنگ هدف و غايت زندگيشون و چيستي خودشون رو در خطر ميبينن و به جنگ ميرن تا از علت وجوديشون (مليت ، دين ، قوم و .... ) دفاع كنن . در اين بين افراد زيادي هم هستن كه به جنگ نميرن چون اين چيز ها رو در خطر نميبينن ، يا براشون مسائل ديگه اي اهميت داره . ميدونيم كه در جنگ ايران و عراق (كه تماميت ملي و خاك در خطر بود) حدود 2 ميليون نفر شركت كردن و 33 ميليون نفر ديگه توي خونه هاشون بودن . اگر كودكان و زنان رو كنار بگذاريم بسياري از افراد بالغ نتنها به جنگ نرفتن بلكه از بعضي فرصت ها استفاده سوء هم كردن . اما در هر صورت همين افراد هم چيزهايي رو دارن كه براشون اهميت داشته باشه (با سطوح اهميت مختلف) ، در نهايت براي همه «جان» اهميت اصلي رو داره و ممكنه اون رو با هيچ چزي معاوضه نكنن .
2- درگيري شخصي با شخصي يا جمعي كوچك با جمعي كوچك بر سر دين .
اين نوع درگيري هم با توضيحات مورد اول تقريبا مشخص هست . موضوع اصلي دفاع يا حمله براي حراست از عقيده و داشته هست .
3- درگيري شخص با گروه و بالعكس در موضوع مذهبي .
اين نوع درگيري عموما با توجه به شدت اهمت عقيده يا حماقت يا عداوت شخصي افراد شكل ميگيره . اين تهاجم از طرف شروع كننده هست و از اون به بعد ديگراني كه علت وجوديشون رو در خطر ميبينن به اعتراض و درگيري بلند ميشن . براي مثال در جريان كاريكاتور مجله ايران (كودك) مردم آذربايجان كه قوميت و زبان (كه اهميت زيادي براشون داره ) رو در خطر ميبينن دو هفته با خشم برخورد ميكنن . يا براي مثال مردم دنيا از اهميت اسلام در ميان مسلمانان خبر دارن . كاملا مشهود هست كه اگر تجاوز به خاك يك قوم و ملت جرم و اعلام جنگ هست ، تجاوز به عقيده و اعتقادات افراد هم به همين نسبت جرم و اعلام جنگ هست . گاهي شما عاقلانه و به جهت از اطلاع رساني و آگاهي دادن و يا كسب علم موضوعي علمي رو بر سر حقانيت يك پيامبر ، مكتب ، آيين و ... آغاز مي كنيد . كسي به جنگ بر علت شما بلند نميشه . سالهاست شبكه ها ماهواره اي به زبان هاي مختلف به اسلام به عنوان يك دين اشكال وارد مي كنن ، كسي هم اعلام جنگ نميده زيرا كه شبهه بايد پاسخ گفته بشه نه باهات برخورد بشه . اما در موردي مثل سلمان رشدي يا كاريكاتوريست دانماركي يا كشيش مسيحي آمريكايي موضوع نقد يا بحث علمي نيست . موضوع توهين و تجاوز به حريم موجوديتي افرادي در اين دنيا است كه اهميت دينشون براي همه آشكار هست . براي اينكه موضوع رو كمي روشنتر كنم اشاره مي كنم به اينكه هم زمان با كاريكاتور هاي دانماركي (و غربي) نماينده پارلمان يكي از كشورهاي اروپايي (كشور مهم نيست) فيلمي بر عليه اسلام ساخت اما در جواب كسي اعلام جنگ نكرد (يا به اون شدت نشد) و فقط گروه هاي اسلامي 2 يا 3 فيلم براي نقد عقايد فرد مذكور توليد كردن .
در درگيري هاي عقيدتي بين شخص و گروه (كه عموما شخص شروع كننده هست) يا اونقدر اين عقيده مهم ، مستدل و با ارزش هست كه مثل پيامبران جان خود رو براي بيان و اشاعه ي اون از دست ميدادن و يا اونقدر بي پايه و اساس هست كه شروع كننده رو بايد بي تدبير و ابله فرض كرد . مثال بارز سلمان رشدي هست كه ديگه دولت انگلستان هم از پنهان كردنش خسته شده .
اميدوارم تونسته باشم بخش كوچكي از مطلب رو بيان كرده باشم . (البته از نظرم حق مطلب ادا نشده، بضاعت زماني و مكاني كم بود. با معذرت)
در پناه خدا موفق و سرفراز باشيد.
به دور از طرفداري از اسلام و ... يه مطالبي مي خوام بيان كنم . اين مطالب برخي توي اون جلسه گفته شد و بعضي هم مجالش نبود . كوتاه اشاره مي كنم .
شايد بشه درگيري هاي مذهبي رو به سه دسته تقسيم كرد .
1- درگيري دو كشور يا منطقه با اديان مختلف .
2- درگيري شخصي با شخصي يا جمعي كوچك با جمعي كوچك بر سر دين
3- درگيري شخص با گروه و بالعكس در موضوع مذهبي .
اول يه توضيح كوچك در مورد عقايد بدم . خداوند انسان رو به گونه اي خلق كرده (يا به قول دوستان اتئيست طبيعت انسان رو طوري خلق كرده) كه از بدو پيدايش تا الان با عقيده زندگي كرده . اين عقايد ميتونن علمي باشن ، خانوادگي باشن و خيلي عقايد ديگه و صد البته در اكثر موارد همه ي انسان ها داراي عقايدي مكتبي هستن . مكاتب فكري در جايي كه به يه پيامبر (با به قول همون دوستان يه آدم فرهيخته) ختم ميشن اسم دين به خودشون مي گيرن (البته اين تعريف ناقص هست) . با اين تعاريف شما هيچ انساني رو پيدا نميكنيد كه به عقيده اي پايبند نباشه . براي مثال يكي از دوستان كه شديدا ادعا ميكنه به هيچ عقيده اي پايبند نيست وقتي ميگي خوب شما كي هستيد ميگه «تقريبا اگر بخواهي اسم بگذاري ميشيم اتيئيست» . براي اينكه اثبات كنه خدايي نيست رفته كتاب خونده ، بحث كرده ، جهد كرده ، فيلم ديده و.... خوب كسي كه اعتقادي نداره نبايد حتي يكي از اين كار ها رو هم كرده باشه . به طور كلي اعتقاد از فطريات هست و همه داراي اون هستن .
با توجه به اينكه اعتقاد فطري هست و همه داراي اون هستن يه توصيف كوچك هم از اهميت اعتقاد ديني مي كنيم . همه ي انسان ها از دوران كودكي به دنبال يك سوال هستن . مطمئنن همه شما اين سوال رو از مادر يا پدرتون پرسيديد كه «من چه جوري به دنيا اومدم» يا «من رو از كجا آورديد» يا ... . به طور كلي سه سوال مشهور در بين همه ي جنس بشر وجود داره كه «از كجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا ميروم آخر ؟ » براي مثال اتيئيست ها در جواب اين سه سوال ميگن «طبيعت ، لذت/زندگي ، خاك» . در هر صورت براي اين سه سوال جوابي دارن . خوب به جهت اهميت اين مطلب همه در جستجوي پاسخ اين سوالات هستن و وقتي به جواب ميرسن اين جواب رو مقدس مي دونن - مقدس به معني بسيار پر اهميت - پاسخ به اين اين سه سوال پايه هاي فكري انسان رو شكل ميده و هدف زندگي رو تعريف ميكنه .
با توجه به مطالب بالا سه نوع درگيري رو تشريح مي كنم .
1- درگيري دو كشور يا منطقه با اديان مختلف .
اين نوع درگيري به طور كلي به جهت دين نيست. يعني موضوع اصلي دين نيست . دين در اين موضوع يه بهانه براي تحريك مردم هست . براي اينكه بتونيد مردم رو تهييج و تحريك به جنگ كنيد به عقايد و داشته هاي فطريشون حمله كنيد ، به تماميت ملي ، قومي ، مذهبي و .... ممكنه افرادي كه در حال جنگ هستن به علل مذهبي و ملي و قومي مي جنگند اما حمله كننده ها و آغازگران جنگ علتي غير از زياده خواهي و طمع دنيوي ندارن .
شركت كننده هاي در جنگ هدف و غايت زندگيشون و چيستي خودشون رو در خطر ميبينن و به جنگ ميرن تا از علت وجوديشون (مليت ، دين ، قوم و .... ) دفاع كنن . در اين بين افراد زيادي هم هستن كه به جنگ نميرن چون اين چيز ها رو در خطر نميبينن ، يا براشون مسائل ديگه اي اهميت داره . ميدونيم كه در جنگ ايران و عراق (كه تماميت ملي و خاك در خطر بود) حدود 2 ميليون نفر شركت كردن و 33 ميليون نفر ديگه توي خونه هاشون بودن . اگر كودكان و زنان رو كنار بگذاريم بسياري از افراد بالغ نتنها به جنگ نرفتن بلكه از بعضي فرصت ها استفاده سوء هم كردن . اما در هر صورت همين افراد هم چيزهايي رو دارن كه براشون اهميت داشته باشه (با سطوح اهميت مختلف) ، در نهايت براي همه «جان» اهميت اصلي رو داره و ممكنه اون رو با هيچ چزي معاوضه نكنن .
2- درگيري شخصي با شخصي يا جمعي كوچك با جمعي كوچك بر سر دين .
اين نوع درگيري هم با توضيحات مورد اول تقريبا مشخص هست . موضوع اصلي دفاع يا حمله براي حراست از عقيده و داشته هست .
3- درگيري شخص با گروه و بالعكس در موضوع مذهبي .
اين نوع درگيري عموما با توجه به شدت اهمت عقيده يا حماقت يا عداوت شخصي افراد شكل ميگيره . اين تهاجم از طرف شروع كننده هست و از اون به بعد ديگراني كه علت وجوديشون رو در خطر ميبينن به اعتراض و درگيري بلند ميشن . براي مثال در جريان كاريكاتور مجله ايران (كودك) مردم آذربايجان كه قوميت و زبان (كه اهميت زيادي براشون داره ) رو در خطر ميبينن دو هفته با خشم برخورد ميكنن . يا براي مثال مردم دنيا از اهميت اسلام در ميان مسلمانان خبر دارن . كاملا مشهود هست كه اگر تجاوز به خاك يك قوم و ملت جرم و اعلام جنگ هست ، تجاوز به عقيده و اعتقادات افراد هم به همين نسبت جرم و اعلام جنگ هست . گاهي شما عاقلانه و به جهت از اطلاع رساني و آگاهي دادن و يا كسب علم موضوعي علمي رو بر سر حقانيت يك پيامبر ، مكتب ، آيين و ... آغاز مي كنيد . كسي به جنگ بر علت شما بلند نميشه . سالهاست شبكه ها ماهواره اي به زبان هاي مختلف به اسلام به عنوان يك دين اشكال وارد مي كنن ، كسي هم اعلام جنگ نميده زيرا كه شبهه بايد پاسخ گفته بشه نه باهات برخورد بشه . اما در موردي مثل سلمان رشدي يا كاريكاتوريست دانماركي يا كشيش مسيحي آمريكايي موضوع نقد يا بحث علمي نيست . موضوع توهين و تجاوز به حريم موجوديتي افرادي در اين دنيا است كه اهميت دينشون براي همه آشكار هست . براي اينكه موضوع رو كمي روشنتر كنم اشاره مي كنم به اينكه هم زمان با كاريكاتور هاي دانماركي (و غربي) نماينده پارلمان يكي از كشورهاي اروپايي (كشور مهم نيست) فيلمي بر عليه اسلام ساخت اما در جواب كسي اعلام جنگ نكرد (يا به اون شدت نشد) و فقط گروه هاي اسلامي 2 يا 3 فيلم براي نقد عقايد فرد مذكور توليد كردن .
در درگيري هاي عقيدتي بين شخص و گروه (كه عموما شخص شروع كننده هست) يا اونقدر اين عقيده مهم ، مستدل و با ارزش هست كه مثل پيامبران جان خود رو براي بيان و اشاعه ي اون از دست ميدادن و يا اونقدر بي پايه و اساس هست كه شروع كننده رو بايد بي تدبير و ابله فرض كرد . مثال بارز سلمان رشدي هست كه ديگه دولت انگلستان هم از پنهان كردنش خسته شده .
اميدوارم تونسته باشم بخش كوچكي از مطلب رو بيان كرده باشم . (البته از نظرم حق مطلب ادا نشده، بضاعت زماني و مكاني كم بود. با معذرت)
در پناه خدا موفق و سرفراز باشيد.
+ نوشته شده در پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۱ ساعت 10:21 توسط علي
|