بهمن مقدس
22 بهمن
روز آغاز دوراني است كه شايد هنوز هم براي بسياري ناشناخته هست .
طبق آمار هاي غير رسمي كمتر از نيمي از مردم ايران در زمان انقلاب در راهپيمايي ها و فعاليت هاي ضد رژيم پهلوي شركت مي كردن . يعني بيش از نيمي از مردم حتي زحمت مخالفت رو هم به خودشون نمي دادن. بعد از انقلاب هم وقتي جنگ شد تعداد شركت كننده هاي در جنگ در طول 8 سال 2 ميليون نفر بوده كه اگر بخواييم صادقانه بررسي كنيم شايد كمي بيشتر از اين تعداد هم پشت جبهه در حال كمك بودن . با اين تفاسير تعداد كسايي كه كيان و خاك وطنشون براشون اهميت داشته 15% كل جمعيت ايران هم نبوده .
بعد از جنگ نظامي دشمن حمله گسترده تري در حوزه فرهنگي شروع كرد . توي اين حمله هم كلي آدم كله پا شدن ، حتي بسياري از همون انقلابي ها و جنگ ديده ها . حالا چند سالي هست كه جنگ فرهنگي همراه شده با جنگ اقتصادي . بسياري از همون آدم هاي بي توجه به جنگ و انقلاب و يا حتي زمين خورده ي جنگ فرهنگي در رأس مشاغل مختلف قرار گرفتن . با اين اوضاع هر روز هم دامنه جنگ هاي عليه ايران (فرهنگي ، اقتصادي ، رواني و سايبري) بزرگ و بزرگ تر ميشه .
شخصا به چشم مي بينم چگونه فرزندان اين مردم در حال از بين رفتن هستن و چگونه اولياء و معلمان در اين راستا حركت مي كنن .
چند روز قبل با پدر در اين مورد صحبت مي كردم . داشتم از ناراحتي خودم نسبت به از دست رفتن انقلاب و آرمان ها مي گفتم و سيستم غلط آموزش و پرورش رو نقد مي كردم . ايشون حرفي زدن كه مثل آبي بر آتش دل من بود .گفتن :«اين انقلاب و اين نظام عظيم تر از اوني است كه كسي يا كساني بخوان با كلام اون رو از بين ببرن . چه بسا حرف هاي فلان همكارت موجب بشه نوجوون بره مطالعه كنه و راه صحيح رو پيدا كنه» . امروز صبح در حرف هاي ايشون تأمل مي كردم ديدم حضرت پدر در عمل آيات «إن تنصروا الله ينصركم و يثبت أقدامكم ...» ، «يريدون أن يدفعوا نور الله بأفواههم ...» رو به بنده تفهيم كردن . فهميدم اون نيرويي كه اين انقلاب رو به اينجا رسونده افراد سست ايمان و عقيده نيستن ، افرادي مثل پدر هستن كه در قرآن ذوب شدند و كلامشون بوي كلام وحي ميده .
در طليعه ي روز 22 بهمن از خدا مي خوام توان فهم اين نعمت بزرگ (انقلاب اسلامي و حكومت ولايي) رو به بنده و همه ي دوستان عزيزم عنايت بفرمايند
روز آغاز دوراني است كه شايد هنوز هم براي بسياري ناشناخته هست .
طبق آمار هاي غير رسمي كمتر از نيمي از مردم ايران در زمان انقلاب در راهپيمايي ها و فعاليت هاي ضد رژيم پهلوي شركت مي كردن . يعني بيش از نيمي از مردم حتي زحمت مخالفت رو هم به خودشون نمي دادن. بعد از انقلاب هم وقتي جنگ شد تعداد شركت كننده هاي در جنگ در طول 8 سال 2 ميليون نفر بوده كه اگر بخواييم صادقانه بررسي كنيم شايد كمي بيشتر از اين تعداد هم پشت جبهه در حال كمك بودن . با اين تفاسير تعداد كسايي كه كيان و خاك وطنشون براشون اهميت داشته 15% كل جمعيت ايران هم نبوده .
بعد از جنگ نظامي دشمن حمله گسترده تري در حوزه فرهنگي شروع كرد . توي اين حمله هم كلي آدم كله پا شدن ، حتي بسياري از همون انقلابي ها و جنگ ديده ها . حالا چند سالي هست كه جنگ فرهنگي همراه شده با جنگ اقتصادي . بسياري از همون آدم هاي بي توجه به جنگ و انقلاب و يا حتي زمين خورده ي جنگ فرهنگي در رأس مشاغل مختلف قرار گرفتن . با اين اوضاع هر روز هم دامنه جنگ هاي عليه ايران (فرهنگي ، اقتصادي ، رواني و سايبري) بزرگ و بزرگ تر ميشه .
شخصا به چشم مي بينم چگونه فرزندان اين مردم در حال از بين رفتن هستن و چگونه اولياء و معلمان در اين راستا حركت مي كنن .
چند روز قبل با پدر در اين مورد صحبت مي كردم . داشتم از ناراحتي خودم نسبت به از دست رفتن انقلاب و آرمان ها مي گفتم و سيستم غلط آموزش و پرورش رو نقد مي كردم . ايشون حرفي زدن كه مثل آبي بر آتش دل من بود .گفتن :«اين انقلاب و اين نظام عظيم تر از اوني است كه كسي يا كساني بخوان با كلام اون رو از بين ببرن . چه بسا حرف هاي فلان همكارت موجب بشه نوجوون بره مطالعه كنه و راه صحيح رو پيدا كنه» . امروز صبح در حرف هاي ايشون تأمل مي كردم ديدم حضرت پدر در عمل آيات «إن تنصروا الله ينصركم و يثبت أقدامكم ...» ، «يريدون أن يدفعوا نور الله بأفواههم ...» رو به بنده تفهيم كردن . فهميدم اون نيرويي كه اين انقلاب رو به اينجا رسونده افراد سست ايمان و عقيده نيستن ، افرادي مثل پدر هستن كه در قرآن ذوب شدند و كلامشون بوي كلام وحي ميده .
در طليعه ي روز 22 بهمن از خدا مي خوام توان فهم اين نعمت بزرگ (انقلاب اسلامي و حكومت ولايي) رو به بنده و همه ي دوستان عزيزم عنايت بفرمايند
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۳ ساعت 10:59 توسط علي
|