رومئو باید بمیرد
این چند روز گذشته فیلم های جالبی به دستم رسیده که تقریبا هر روز یکی از اون ها رو نگاه می کنم . یکی از اون ها فیلمی با بازی بازیگر شرقی «جت لی» به نام «رومئو باید بمیرد» بود . تصمیم دارم یک تحلیل ساده از این فیلم بنویسم .
در این داستان سه گروه آدمهای اصلی وجود دارند که در کشور امریکا زندگی می کنند . دسته ای تجار بزرگ سیاه پوست که نیمی از بندر در دست اونهاست . دسته ی دیگه چینی هایی هستن که به کار تجارت مشغولن و نیمه ی دیگه ای از بندر در اختیار اونهاست و دسته ی آخر سفید پوستهایی هستن که در کنار این دو گروه کار می کنن. از این جا به بعد رئیس دو گروه چینی و سیاه رو با عنوان چینی ها و سیاه ها عنوان می کنم . در اوایل داستان پسر چینی ها کشته میشه و بعد از اون هم با کمی فاصله پسر سیاه ها . چینی ها پسر دیگه ای دارن که همون جت لی (هان) هست و از زندانی در چین فرار میکنه و به امریکا میاد تا قاتل برادرش رو پیدا کنه . سیاه ها هم دختری دارن که با «هان» آشنا میشه و بینشون دوستی ایجاد میشه . دو شخصیت فرعی هم در داستان وجود داره که یک سیاه پوست به عنوان معاون سیاه ها و یک چینی به عنوان معاون چینی ها هستن. معاون سیاه ها مسلمون هست و حتی به غیر مسلمون ها هم سلام می کنه و همه رو برادر صدا می کنه .
خوب از اینجا به بعد اونقدر داستان برای برخی دوستان آگاه ، ساده و قابل پیش بینی هست که گفتن بنده بی تاثیره اما ، در انتهای داستان این معاون سیاه هاست که به عنوان قاتل پسر سیاه مشخص میشه (به علت حسادت و طمع کسب قدرت) و پدر چینی ها هم قاتل پسرش شناخته میشه (به علت عدم توانایی در کنترل فرزند)
در چند جمله تحلیل خودم رو می نویسم :
- آمریکایی ها نسبت به فرزندان خود مهربان و دلسوزند
- هر چه نابودی و ویرانی و ناجوانمردی در بین امریکایی هاست به دست مسلمون ها صورت می گیره
- آمریکا را سیاهان اداره می کنند و آپارتاید (به هیچ وجه) در حق سیاهان وجود ندارد
- سفید های امریکایی در حاشیه هستند و گاهی هم مورد آپارتاید هستند
- جای پلیس در جریان اقتصادی امریکا خالیست و فضا کاملا برای فعالیت اقتصادی باز هست
- چینی ها اگر نتوانند کنترل کنند تخریب می کنند (نوعی حکومت میلیتاریستی)
- چینی ها حتی نسبت به خانواده ی خود هم متعهد نیستند
- یک چینی متمرد از قوانین چین لایق عشق و آغوش باز آمریکاست
- آمریکا با آغوش باز تمرد و بی قانونی در چین رو حمایت می کنه (در صحنه ی دست دادن رئیس سیاه ها و «هان»)
- بسیاری از آشوب ها و تخریب ها اگر از جانب مسلمون ها نباشه از جانب چینی هاست .
- چینی ها باید سنت ها و بزرگان خودشون رو رها کنن و بگذارن تا خودشون خودشون رو از بین ببرن و نابود کنن.
- سفید های امریکایی در تلاشند تا شاید بخشی از حق خود رو از سیاه ها پس بگیرن.
- سفید های امریکایی هر چه باشند از سیاه ها برترند (در دقت و هوش و زکاوت)
- یک امریکایی نباید به دست فرد دیگری از بین برود مگر یک امریکایی (بیان دیگری از کاپیتلاسیون)
در این داستان سه گروه آدمهای اصلی وجود دارند که در کشور امریکا زندگی می کنند . دسته ای تجار بزرگ سیاه پوست که نیمی از بندر در دست اونهاست . دسته ی دیگه چینی هایی هستن که به کار تجارت مشغولن و نیمه ی دیگه ای از بندر در اختیار اونهاست و دسته ی آخر سفید پوستهایی هستن که در کنار این دو گروه کار می کنن. از این جا به بعد رئیس دو گروه چینی و سیاه رو با عنوان چینی ها و سیاه ها عنوان می کنم . در اوایل داستان پسر چینی ها کشته میشه و بعد از اون هم با کمی فاصله پسر سیاه ها . چینی ها پسر دیگه ای دارن که همون جت لی (هان) هست و از زندانی در چین فرار میکنه و به امریکا میاد تا قاتل برادرش رو پیدا کنه . سیاه ها هم دختری دارن که با «هان» آشنا میشه و بینشون دوستی ایجاد میشه . دو شخصیت فرعی هم در داستان وجود داره که یک سیاه پوست به عنوان معاون سیاه ها و یک چینی به عنوان معاون چینی ها هستن. معاون سیاه ها مسلمون هست و حتی به غیر مسلمون ها هم سلام می کنه و همه رو برادر صدا می کنه .
خوب از اینجا به بعد اونقدر داستان برای برخی دوستان آگاه ، ساده و قابل پیش بینی هست که گفتن بنده بی تاثیره اما ، در انتهای داستان این معاون سیاه هاست که به عنوان قاتل پسر سیاه مشخص میشه (به علت حسادت و طمع کسب قدرت) و پدر چینی ها هم قاتل پسرش شناخته میشه (به علت عدم توانایی در کنترل فرزند)
در چند جمله تحلیل خودم رو می نویسم :
- آمریکایی ها نسبت به فرزندان خود مهربان و دلسوزند
- هر چه نابودی و ویرانی و ناجوانمردی در بین امریکایی هاست به دست مسلمون ها صورت می گیره
- آمریکا را سیاهان اداره می کنند و آپارتاید (به هیچ وجه) در حق سیاهان وجود ندارد
- سفید های امریکایی در حاشیه هستند و گاهی هم مورد آپارتاید هستند
- جای پلیس در جریان اقتصادی امریکا خالیست و فضا کاملا برای فعالیت اقتصادی باز هست
- چینی ها اگر نتوانند کنترل کنند تخریب می کنند (نوعی حکومت میلیتاریستی)
- چینی ها حتی نسبت به خانواده ی خود هم متعهد نیستند
- یک چینی متمرد از قوانین چین لایق عشق و آغوش باز آمریکاست
- آمریکا با آغوش باز تمرد و بی قانونی در چین رو حمایت می کنه (در صحنه ی دست دادن رئیس سیاه ها و «هان»)
- بسیاری از آشوب ها و تخریب ها اگر از جانب مسلمون ها نباشه از جانب چینی هاست .
- چینی ها باید سنت ها و بزرگان خودشون رو رها کنن و بگذارن تا خودشون خودشون رو از بین ببرن و نابود کنن.
- سفید های امریکایی در تلاشند تا شاید بخشی از حق خود رو از سیاه ها پس بگیرن.
- سفید های امریکایی هر چه باشند از سیاه ها برترند (در دقت و هوش و زکاوت)
- یک امریکایی نباید به دست فرد دیگری از بین برود مگر یک امریکایی (بیان دیگری از کاپیتلاسیون)
و بسیار برداشت هایی که می تونیم از این فیلم داشته باشیم که من با یکبار دیدن ازشون عبور کردم و شاید هم از قدرت درک این بنده خارج باشه .
به امید روزی که ما هم بتونیم معارف و مبانی فکری و دینی خودمون رو به این ظرافت و قدرت به نمایش بگذاریم
ریز بین ، آگاه و سربلند باشید .
+ نوشته شده در جمعه بیست و چهارم خرداد ۱۳۸۷ ساعت 20:42 توسط علي
|