دل نوشته اي از سر دلتنگي
خيلي دلم مي خواد بنويسم . از خوابگاه ابوذر كه وقتي رفتم و ديدم دلم براي خانم هاي همكلاسي ناراحت شد ، از مطلبي كه با عنوان آغاز راه ، شروع از پايان قصد بر نوشتنش داشتم و يا حتي در مورد احساسي كه بعد از فيلم Wall-e داشتم . دلم مي خواد از تجربياتي كه توي اين چند مدت كسب كردم بنويسم و خيلي چيزاي ديگه.
اما چه فايده . از روز ها خسته شدم . از حرف ها و اتفاقات . به قول يكي از دوستان الان مثل كسي هستم كه منتظره تا sms كه ارسال كرده deliver بشه .
راستش دلم گرفته . دل تنگم . دوست دارم يه يادي كنم از خيلي از دوستان ، يادي كنم از كسايي كه روز هايي رو باهاشون بودم . كسايي كه هنوز هم دوست دارم باهاشون باشم . با اجازه همه اسم كوچك ها رو مي نويسم تا فقط كسايي كه با هم بوديم بفهمن و بقيه فقط بخونن . راستش اين دوستان هميشه در فضاي ذهني من در حال رفت و آمد هستن و اين رفت و آمد ها هم علت هايي داره (اگر دوستي مي خواد اسمش توي اين مطلب نباشه زود بگه تا حذف كنم)
ياد دوستان به خير
سيد محمد (س م م) كه هم ماه تولد خودمي و ياد آور روزهاي خوش كارشناسي
محمد جعفر عزيزم كه از مهربوني هات هرچي بگم كم گفتم .
ابراهيم عزيزم كه ساعت ها با هم توي رحيم آباد حرف زديم ، كاش الان اينجا بودي .
مرتضي كه با اينكه همه چي رو جشن حساب مي كني اما كلي چيز ازت ياد گرفتم
والح عزيز كه با هم بحث كرديم و توي پر هم زديم
علي خوبم كه اولين دوست و همسايه خوب من بودي ، ياد روز هاي جشن فارغ التحصيلي به خير .
عفت خانم كه با راهنمايي هات كلي راه گشا بودي
خاله مريم كه با اينكه يه ترم باهامون بودي ولي هميشه از محبت هات بهره مند بودم
ليلا خانم كه هميشه با بعضي از دوستان نزديك نگران سلامتي و تاثير آب و هوا بر سلامتيت بوديم و دوستي عاقل ، آرام بودي
فاطمه خانم كه هميشه در سكوت همراه ما بودي حتي وقتي من با عصبانيت همه رو از خودم روندم
و سيمين خانم كه با اون حلاليت گرفتن آخر رنجش چند ترم رو مثل گرد و خاك ساده اي از دلم پاك كردي
سيد محمد رضا ي عزيز كه بهترين هم خونه اي دنيا بودي
آقا پيمان گل كه صداي گيتارت هميشه توي گوشمه ، ياد شب هاي اينترنتي و گيتاري با شير قهوه و بيسكوئيت بخير
پژمان عزيز كه هميشه استاد خوب من در فلش بودي
جاويد جان اي اژدر مارمولك كه جواب sms هام رو نميدي
داريوش عزيز كه الان توي اروپا داري حال درس رو مي بري ، ياد اون سيبيل هاي روي عكس آقا به خير
سعيد عزيز ، براي كوه بعديه خودمون خبرت مي كنم .
مارال خانم كه فقط كوه ها و عكس ها ازت به يادگار مونده ، اگر اشتباه نكنم با آقا شاهو خوشبخت باشي
زهرا خانم كه هنوز خاطره ي همايش 2 روزه ي ارتاميس با اون مديريت خوبت توي ذهنم باقيه
فرخنده خانم كه خاطرات 6 ساله ي گذشته رو از بس زيادن نميتونم نام ببرم .
ياسمن خانم كه با اينكه قهر كردي اما ما دوستان رو فراموش نمي كنيم.
پريسا خانم كه هنوز هم وقتي فكر مي كنم با چادر ميري سر كار برام جالبه و دوست دارم توي چادر هم ببينمت .
سهيلا خانم كه چون خبري ازت نيست نگرانم و البته چون دوستان ميگن حالت خوبه آروم ميشم .
راستش آدم هايي كه باهاشون زندگي كردم و ايام خوش تحصيل رو گذروندم هميشه در يادم هستن . با اينكه من اهل تلفن زدن و پيامك و اينا نيستم اما هميشه دوستان رو ياد مي كنم و براشون دعا مي كنم. اين دوستاني كه نوشتم باهاشون خاطرات خوبي رو داشتم و ازشون چيزاي زيادي ياد گرفتم وگرنه دوستاني كه در اطرافم بودن همه دوستاني خوب و سرشار از صميميت بودن و در كنارشون بودن ِ دوباره رو هميشه آرزو مي كنم.
دلم مي خواد يه قرار بگذارم و يه سالي همديگه رو دوباره ببينيم .
ياد همتون به خير و آرزوي سلامتي براتون دارم .
شادكام و سربلند باشيد
اما چه فايده . از روز ها خسته شدم . از حرف ها و اتفاقات . به قول يكي از دوستان الان مثل كسي هستم كه منتظره تا sms كه ارسال كرده deliver بشه .
راستش دلم گرفته . دل تنگم . دوست دارم يه يادي كنم از خيلي از دوستان ، يادي كنم از كسايي كه روز هايي رو باهاشون بودم . كسايي كه هنوز هم دوست دارم باهاشون باشم . با اجازه همه اسم كوچك ها رو مي نويسم تا فقط كسايي كه با هم بوديم بفهمن و بقيه فقط بخونن . راستش اين دوستان هميشه در فضاي ذهني من در حال رفت و آمد هستن و اين رفت و آمد ها هم علت هايي داره (اگر دوستي مي خواد اسمش توي اين مطلب نباشه زود بگه تا حذف كنم)
ياد دوستان به خير
سيد محمد (س م م) كه هم ماه تولد خودمي و ياد آور روزهاي خوش كارشناسي
محمد جعفر عزيزم كه از مهربوني هات هرچي بگم كم گفتم .
ابراهيم عزيزم كه ساعت ها با هم توي رحيم آباد حرف زديم ، كاش الان اينجا بودي .
مرتضي كه با اينكه همه چي رو جشن حساب مي كني اما كلي چيز ازت ياد گرفتم
والح عزيز كه با هم بحث كرديم و توي پر هم زديم
علي خوبم كه اولين دوست و همسايه خوب من بودي ، ياد روز هاي جشن فارغ التحصيلي به خير .
عفت خانم كه با راهنمايي هات كلي راه گشا بودي
خاله مريم كه با اينكه يه ترم باهامون بودي ولي هميشه از محبت هات بهره مند بودم
ليلا خانم كه هميشه با بعضي از دوستان نزديك نگران سلامتي و تاثير آب و هوا بر سلامتيت بوديم و دوستي عاقل ، آرام بودي
فاطمه خانم كه هميشه در سكوت همراه ما بودي حتي وقتي من با عصبانيت همه رو از خودم روندم
و سيمين خانم كه با اون حلاليت گرفتن آخر رنجش چند ترم رو مثل گرد و خاك ساده اي از دلم پاك كردي
سيد محمد رضا ي عزيز كه بهترين هم خونه اي دنيا بودي
آقا پيمان گل كه صداي گيتارت هميشه توي گوشمه ، ياد شب هاي اينترنتي و گيتاري با شير قهوه و بيسكوئيت بخير
پژمان عزيز كه هميشه استاد خوب من در فلش بودي
جاويد جان اي اژدر مارمولك كه جواب sms هام رو نميدي
داريوش عزيز كه الان توي اروپا داري حال درس رو مي بري ، ياد اون سيبيل هاي روي عكس آقا به خير
سعيد عزيز ، براي كوه بعديه خودمون خبرت مي كنم .
مارال خانم كه فقط كوه ها و عكس ها ازت به يادگار مونده ، اگر اشتباه نكنم با آقا شاهو خوشبخت باشي
زهرا خانم كه هنوز خاطره ي همايش 2 روزه ي ارتاميس با اون مديريت خوبت توي ذهنم باقيه
فرخنده خانم كه خاطرات 6 ساله ي گذشته رو از بس زيادن نميتونم نام ببرم .
ياسمن خانم كه با اينكه قهر كردي اما ما دوستان رو فراموش نمي كنيم.
پريسا خانم كه هنوز هم وقتي فكر مي كنم با چادر ميري سر كار برام جالبه و دوست دارم توي چادر هم ببينمت .
سهيلا خانم كه چون خبري ازت نيست نگرانم و البته چون دوستان ميگن حالت خوبه آروم ميشم .
راستش آدم هايي كه باهاشون زندگي كردم و ايام خوش تحصيل رو گذروندم هميشه در يادم هستن . با اينكه من اهل تلفن زدن و پيامك و اينا نيستم اما هميشه دوستان رو ياد مي كنم و براشون دعا مي كنم. اين دوستاني كه نوشتم باهاشون خاطرات خوبي رو داشتم و ازشون چيزاي زيادي ياد گرفتم وگرنه دوستاني كه در اطرافم بودن همه دوستاني خوب و سرشار از صميميت بودن و در كنارشون بودن ِ دوباره رو هميشه آرزو مي كنم.
دلم مي خواد يه قرار بگذارم و يه سالي همديگه رو دوباره ببينيم .
ياد همتون به خير و آرزوي سلامتي براتون دارم .
شادكام و سربلند باشيد
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۸۷ ساعت 0:49 توسط علي
|